[اسم]

gar

/ɡˈar/
قابل شمارش

1 ایستگاه راه آهن

  • 1.Ailem garda beni bekliyorlar.
    1. خانواده‌ام در ایستگاه راه آهن منتظر من هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان