[اسم]

hırs

/hˈɯrs/
قابل شمارش

1 حرص

  • 1.Adam, hırsla dudağını ısırıyordu.
    1. مرد با حرص لبش را گاز می‌گرفت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان