[اسم]

havuz

/hˈavʊz/
قابل شمارش

1 استخر

  • 1.Biz yaz aylarında her gün havuzunda yüzeriz
    1. ما در ماه‌های تابستان هر روز به استخر می‌رویم.
  • 2.Cankurtaran dikkatle havuzu izliyor.
    2. غریق نجات با دقت استخر را نگاه می‌کند.
  • 3.Susamış köpek havuzdan su içiyor.
    3. سگ تشنه، از استخر آب می‌نوشد.
  • 4.Yüzme havuzu
    4. استخر شنا
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان