[فعل]

hazırlamak

/hazɯrɫamˈak/
فعل گذرا

1 آماده کردن

  • 1.Çocuklara öğle yemeği hazırlıyorum.
    1. برای بچه‌ها ناهار آماده می‌کنم.
  • 2.Onu kötü habere hazırladık.
    2. او را برای (شنیدن) خبر بد آماده کردیم.

2 درست کردن به وجود آوردن

مترادف و متضاد yapmak
  • 1.Çocuklar için çikolatalı kek hazırlıyorum.
    1. برای بچه‌ها کیک شکلاتی درست می‌کنم.
  • 2.Sözlük hazırlıyorum.
    2. دیکشنری درست می‌کنم.

3 فراهم کردن

مترادف و متضاد sağlamak
  • 1.Bunu hazırlamak için ne kadar sürem var?
    1. برای فراهم کردن این چقدر زمان داریم؟
  • 2.Kış için kömürü hazırladık.
    2. برای زمستان ذغال آماده کردیم.

4 به بار آوردن دلیل بودن، باعث شدن

مترادف و متضاد sebep olmak
  • 1.Bu itirazlar felaketi hazırlar.
    1. این اعتراضات فاجعه به بار می‌آورند.
  • 2.Bu kararın bize büyük sorunlar hazırlayacak.
    2. این تصمیمت برای ما مشکلات بزرگی را به بار خواهد آورد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان