[فعل]

işe yaramak

/iʃˈɛ jaɾamˈak/
فعل گذرا

1 به درد خوردن فایده داشتن، تاثیر مثبت داشتن

  • 1.İşe yaramadığı için çöpe attım.
    1. چون به درد نمی‌خورد بیرون انداختمش.
  • 2.İstersen bunu sen alabilirsin, benim işime yaramıyor.
    2. اگر می‌خواهی می‌توانی این را تو برداری، به درد من نمی‌خورد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان