[اسم]

kül

/cˈøl/
قابل شمارش

1 خاکستر

  • 1.Elbisesinin küllerine bakıp ağlıyordu.
    1. به خاکستر لباس‌هایش نگاه می‌کرد و می‌خندید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان