[اسم]

kıl

/kˈɯɫ/
قابل شمارش

1 پرز موی نازک

  • 1.Yemeğe kıl düşmüş.
    1. در غذا پرز افتاده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان