[اسم]

kritik

/kritˈɪc/
قابل شمارش

1 بحرانی حساس

  • 1.Çok kritik anlar yaşıyor.
    1. لحظه‌های خیلی بحرانی را می‌گذراند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان