[صفت]

kurumuş

/kuɾumˈʊʃ/
قابل مقایسه

1 خشک شده

  • 1.Kurumuş meyveleri masanın üzrine koydu.
    1. میوه‌های خشک شده را روی میز گذاشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان