[اسم]

makine operatörü

/macinˈɛ opeɾatœɾˈø/
قابل شمارش

1 متصدی دستگاه

  • 1.Makine operatörleri fabrikada grev yaptı.
    1. متصدی دستگاه‌ها، در کارخانه اعتصاب کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان