[اسم]

muhasebeci

/muhasebedʒˈɪ/
قابل شمارش

1 حسابداری

  • 1.Benim annem muhasebeci.
    1. مادر من حسابدار است.
  • 2.Benim muhasebecim benim giderlerimi ve faturalarımı benden iyi bilir.
    2. حسابدار من، قبض‌ها و مخارج من را از من بهتر می‌داند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان