[فعل]

oymak

/ɔjmˈak/
فعل گذرا

1 کنده کاری کردن حکاکی کردن

  • 1.İsmimi ağaca oydum.
    1. اسمم را روی درخت حکاکی کردم.
  • 2.Keskin bir bıçakla ahşabı oyuyorum.
    2. با یک چاقوی تیز روی چوب را حکاکی می‌کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان