[اسم]

sigara

/siɡaɾˈa/
قابل شمارش

1 سیگار

  • 1.Ben sigara içmem.
    1. من سیگار نمی‌کشم.
  • 2.Onları sigara dumanları arasından seçebiliyordum.
    2. می‌توانستم آن‌ها را از بین دودهای سیگار تشخیص بدهم.
برای سیگار از فعل içmek استفاده می‌شود که در اینجا معادل کشیدن است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان