[فعل]

sindirmek

/sɪndɪrmˈɛc/
فعل گذرا

1 هضم کردن (قضیه‌ای را در ذهن خود) پذیرفتن

  • 1.Bana yaptığın kötülüğü hiçbir zaman sindiremedim.
    1. بدی‌ای که به من کردی را هیچوقت نپذیرفتم.
  • 2.Benim vücudum buğdayı rahatça sindirir.
    2. بدن من گندم را به راحتی هضم می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان