[اسم]

tarla

/tˈarɫa/
قابل شمارش

1 مزرعه

  • 1.Hayvanlar tarlada geziniyorlar.
    1. حیوان‌ها در مزرعه می‌چرخند.
  • 2.Midye tarlası
    2. معدن صدف
  • 3.Pirinç tarlada ekip biçilir.
    3. برنج در مزرعه کاشت و برداشت می‌شود.
اصطلاحا برای زمانی که چیزی به وفور در جایی یافت می‌شود هم می‌گویند که معادل آن در فارسی به صورت "معدن" به کار می‌رود.
مثل: معدن سوسک
معدن الکل
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان