[اسم]

tecrübe

/tɛdʒrybˈɛ/
قابل شمارش

1 تجربه

مترادف و متضاد deney
  • 1.Dedem bize tecrübelerinden anlatır.
    1. پدربزرگم برای ما از تجربه‌هایش می‌گوید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان