[فعل]

terbiye etmek

/tɛrbijˈɛ ɛtmˈɛc/
فعل گذرا

1 تربیت کردن

مترادف و متضاد disipline sokmak
  • 1.Anne çocuğunu yaptığı kötü şey için terbiye ediyor.
    1. مادر فرزندش را به خاطر کار بدی که کرده تربیت می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان