[اسم]

uyum

/ˈujum/
قابل شمارش

1 سازش انطباق، هارمونی

مترادف و متضاد ahenk
  • 1.Gerçekten de sonsuz bir sessizlik, bir uyum, bir şiir sarmıştı ortalığı.
    1. واقعا هم یک سکوت بی‌انتها، یک سازش، یک شعر فضا را گرفته بود.
  • 2.İnsanlar uyum içerisinde yaşarsa toplumda huzur olur
    2. اگر انسان‌ها با سازش با هم زندگی کنند در جامعه آرامش وجود خواهد داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان