[اسم]

yükümlülük

/jycømlylˈøk/
قابل شمارش

1 مجبوریت وظیفه، تعهد

  • 1.Yükümlülüklerim çoğaldıkça daha çok strese giriyorum.
    1. هر چه وظایفم بیشتر می‌شود بیشتر استرس می‌گیرم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان