[فعل]

yanaşmak

/janaʃmˈak/
فعل گذرا

1 نزدیک شدن

  • 1.Bana yanaşmana izin vermeyeceğim.
    1. نمی‌گذارم به من نزدیک بشوی.
  • 2.Sürekli bana yanaşmasından hoşlanmıyorum.
    2. از اینکه مدام به من نزدیک می‌شود خوشم نمی‌آید.

2 پهلو گرفتن

  • 1.Burası gemilerin yanaşması için yapılmış.
    1. اینجا برای پهلو گرفتن کشتی‌ها ساخته شده است.
  • 2.Gemi iskeleye yanaşıyor.
    2. کشتی در اسکله پهلو می‌گیرد.

3 ارتباط برقرار کردن

  • 1.Utangaç olduğu için pek yanaşmaz.
    1. چون خجالتی است خیلی ارتباط برقرار نمی‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان