[اسم]

yorum

/jˈoɾʊm/
قابل شمارش

1 تفسیر گزارش، تعبیر

  • 1.Bu haberle ilgili ilginç yorumlar aldım.
    1. در رابطه با این خبر، گزارش‌های مختلفی دریافت کردم.

2 ارزیابی

  • 1.Böyle bir yorum hiçbir şey öğretmez.
    1. چنین ارزیابی هیچ چیزی یاد نمی‌دهد.
  • 2.Yorumlarına katılmıyorum.
    2. ارزیابی‌هایش را قبول ندارم.

3 ورژن

  • 1.Şarkıcı kendi yaptığı yorumu hiç beğenmemiş.
    1. خواننده ورژنی که خودش ساخته بود را نپسنیدید.
  • 2.Şarkının bu yorumu daha çok beğenilecek.
    2. این ورژن آهنگ بیشتر پسندیده خواهد شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان