[اسم]

yumru

/jʊmrˈʊ/
قابل شمارش

1 برجستگی

  • 1.Kolunda bir yumru oluşmuştu.
    1. روی دستش یک برجستگی ایجاد شده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان