خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دیگر
2 . پایان
[تخصیص گر]
آخَر
1
دیگر
1.لَا تَسْتَطِيعُ أَنْ تَصْرُخَ هَكَذَا فِي الأمَاكِن الأخْرَى.
در جاهای دیگر نمیتوانید اینگونه فریاد بزنید.
2.نَحْنُ نُرِيدُ أَنْ نَكْتُبَ كِتَاب آخَر فِي هَذَا الشَّهْر.
ما میخواهیم در این ماه کتاب دیگری بنویسیم.
3.هَلْ تُرِيدُ أَنْ تَشْتَرِي قَمِيص آخَر؟
آیا میخواهید یک پیراهن دیگر بخرید؟
[اسم]
آخِر
مذکر
1
پایان
آخر، آخرین
1.رَأَيْتُهُ فِي آخِر عَمَلِهِ.
من او را در آخرین کارش دیدم.
2.نَجَحْتُ فِي آخِر عَمَلِي.
من در آخرین کارم موفق شدم.
3.هَذِهِ آخِر مَرَّة أَذْهَبُ إِلَى المَدْرَسَة وَحِيدَة.
این آخرین باری است که به تنهایی به مدرسه میروم.
آخِرُ الأَمْر
پایان کار
کلمات نزدیک
جميع
معا
ملاك
بوصلة
سيجار
أو
جدا
لا شيء
أن
هذا
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان