خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مدیتیشن
2 . تأمل کردن
[اسم]
تَأَمُّل
غیرقابل شمارش
مذکر
1
مدیتیشن
درونپویی، مراقبه
1.هَلْ تُحِب التَأَمُّل؟
آیا از مدیتیشن خوشت میآید؟
[فعل]
تَأَمَّلَ
فعل ناگذر
1
تأمل کردن
اندیشیدن، فکر کردن
1.مَا سَمِعْتُ صَوتَكَ لِاَنَّنِي كُنْتُ أَتَأَمَّلُ فِي عَظِمَةِ العَالَم.
من صدایت را نشنیدم زیرا داشتم به عظمت این دنیا فکر میکردم.
کلمات نزدیک
تدليك
علم الأورام
علم الأمراض
علم الغدد
طب الأعصاب
وخز بالإبر
علاج فيزيائي
تنويم مغناطيسي
معالجة مثلية
علاج عطري
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان