1 . جاسوسی کردن
[فعل]

تَجَسَّسَ

فعل گذرا و ناگذر

1 جاسوسی کردن تجسس کردن

  • 1.إِنَّهُ يَتَجَسَّسُ أَخْبَارَنَا.
    او جاسوسی خبرهای ما را می‌کند.
  • 2.لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً.
    هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید، و از يكديگر غيبت نكنيد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان