خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دگرگونی
[اسم]
تَحْوِيل
قابل شمارش
مذکر
[جمع: تَحْوِيلَات]
1
دگرگونی
تغییر، تبدیل
1.سَهَّلَتْ أَعْمَالَهُ الصَّعْبَةَ فِي حَفْرِ الأَنْفَاقِ وَ حَفْرِ المَنَاجِمِ وَ تَحْوِيلِ الجِبَالِ.
کارهای دشوار خود را در حفر تونلها، حفر معدنها و تبدیل کوهها آسان کرد.
کلمات نزدیک
اهتم
انهدم
أقبل
أفاد
إعمار
تطوير
تقنية
تم
صالحة للزراعة
منجم
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان