خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ترجمه کردن
[فعل]
تَرْجَمَ
فعل گذرا
1
ترجمه کردن
1.تَرْجَمَ خَلِيلٌ قِصَّةَ " تَاجِرِ البُنْدُقِيَّة".
خلیل داستان "تاجر ونیزی" را ترجمه کرد.
2.هُوَ يَسْتَطِيعُ أَنْ يُتَرْجِمَ القِصَص.
او میتواند داستانها را ترجمه کند.
کلمات نزدیک
سيف
إحساس
معصية
بوابة
اعتبر
ارتفع
اختلف
فخر
ملامة
حركة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان