خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ورق زدن
[فعل]
تَصَفَّحَ
فعل گذرا
1
ورق زدن
1.رُبَّ كِتَابٍ يَتَصَفَّحُهُ قَارِئُهُ، فَيَؤَثِّرُ فِي نَفْسِهِ تَأْثِيراً عَمِيقاً يَظْهَرُ فِي آرَائِهِ.
چه بسا کتابی را خوانندهاش ورق میزند، پس در خودش تأثیر عمیقی میگذارد که در نظراتش آشکار میشود.
2.لَمْ أَقْرَأ الكِتَابَ، وَلَكِنْ تَصَفَّحْتُهُ.
من کتاب را نخواندم، ولی آن را ورق زدم.
کلمات نزدیک
واثق
مفكر
نشأ
أضاف
بنيتي
ثانوية
جدير
صحفي
ظرف
قاسي
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان