خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازنشستگی
[اسم]
تَقَاعُد
غیرقابل شمارش
مذکر
1
بازنشستگی
1.تَعَالْ إِلَى حَفْلَة تَقَاعُدِي.
به جشن بازنشستگیام بیا.
2.يَخْتَارُ المَزِيد مِنَ النَّاس العَمَل بَعْدَ سِن التَّقَاعُد.
بیشتر مردم پس از سن بازنشستگی کار انتخاب میکنند.
کلمات نزدیک
جنازة
شهر العسل
عروس
عريس
قبلة
مقبرة
إرث
وارث
وصية
يتيم
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان