1 . تلویزیون
[اسم]

تِلْفَاز

قابل شمارش مذکر
[جمع: تِلْفَازَات]

1 تلویزیون

مترادف و متضاد التِّلِفيزْيُون
  • 1.جَلَسَ أَعْضَاءُ الأُسْرَةِ أَمَامَ التِّلْفَازِ وَ هُمْ يُشَاهِدُونَ الحُجَّاجَ فِي المَطَارِ.
    اعضای خانواده جلوی تلویزیون نشستند و به حجاج در فرودگاه، نگاه می‌کردند.
  • 2.لَيْسَ لَدَيْهِم تِلْفَاز.
    آن‌ها تلویزیون ندارند.
  • 3.نُحِبُّ أَنْ نَشْتَرِيَ تِلْفَازاً مُلَوَّناً.
    ما دوست داریم تلویزیون رنگی بخریم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان