خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پارهکردن
[اسم]
تَمْزِيق
غیرقابل شمارش
مذکر
1
پارهکردن
از همپاشاندن، متلاشیکردن
1.إِنَّهُم يُحَاوِلُون بِكُل قُوَّتِهِم لِتَمْزِيق بَلَدِنَا!
آنها با تمام توانشان در تلاشاند تا کشور ما را از هم بپاشند!
کلمات نزدیک
جهاز
مذياع
عديد
عداء
مستمر
خاصة
معاملة
أجنبي
تبذير
انخفض
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان