خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توکل کردن
[فعل]
تَوَكَّلَ
فعل ناگذر
1
توکل کردن
1.كُنْتُ قَلِقَاً، تَوَكَّلْتُ عَلَى الله وَشَعَرْتُ بِالْهُدُوء.
نگران بودم، به خدا توکل کردم و احساس آرامش کردم.
2.هُوَ تَوَكَّلَ عَلَى الله.
او به خدا توكل كرد.
کلمات نزدیک
جاهد
حقق
رزق
حكومة
خطير
اكتشف
روع
بعض الأحيان
ليت
بطل
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان