خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوز (دارو)
[اسم]
جَرْعَة
/جُرْعَة، جِرْعَة/
قابل شمارش
مونث
[جمع: جرْعَات]
1
دوز (دارو)
مقدار مصرف
1.قَالَ الطَّبِيبُ فَقَط تَنَاوَل نِصْف الجُرْعَة.
دکتر گفت فقط نصف دوز را بخور.
کلمات نزدیک
شراب السعال
آثار جانبية
أنسولين
مسحوق
فيتامين
تاريخ انتهاء الصلاحية
حبة منومة
أسبرين
دواء
كبسولة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان