خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرباز
[اسم]
جُنْدِي
قابل شمارش
مذکر
[جمع: جُنُود]
1
سرباز
1.أَخِي جُنْدِي.
برادرم سرباز است.
2.هُوَ جُنْدِي وَ يَعْمَل فِي بَلَدِه.
او سرباز است و در کشورش کار میکند.
3.يُرِيدُ مُحَمَّدُ أَنْ يَصِيرَ جُنْدِيّاً.
محمد میخواهد که یک سرباز شود.
کلمات نزدیک
سائق تاكسي
نجار
وكيل السفر
جزار
حلاق
بائع زهور
صياد السمك
ميكانيكي
منظف
كهربائي
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان