خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آفتابپرست
[اسم]
حِربَاء
قابل شمارش
مذکر
[جمع: حَرَابِيّ]
1
آفتابپرست
1.أَخِي الصَغِير يَخَافُ مِنَ الحِرْبَاء.
برادر کوچک من از آفتابپرست میترسد.
2.تَسْتَطِيعُ الحِرْبَاء أَنْ تُدِيرَ عَيْنَيْهَا فِي اِتِّجَاهَاتٍ مُخْتَلِفَةٍ.
آفتابپرست میتواند چشمانش را در جهتهای مختلف بچرخاند.
کلمات نزدیک
سحلية
عقرب
تمساح
ثعبان
ضفدع
رتيلاء
أبو بريص
ديناصور
تنس
تنس الريشة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان