خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آتشسوزی
[اسم]
حَرِيق
قابل شمارش
مذکر
[جمع: حَرْقى]
1
آتشسوزی
حریق
1.أَسْفَرَ حَرِيقٌ فِي تِلْكَ المَدْرَسَةِ عَنْ مَقْتَلِ عَدَدٍ مِنَ الطُّلَّاب.
آتشسوزی در آن مدرسه باعث کشتهشدن تعدادی از دانشآموزان شد.
2.لَدَيْهِ ذِكْرَيَات سَيِّئَة عَنِ الحَرِيق.
او از آتشسوزی خاطرات بدی دارد.
کلمات نزدیک
طفاية الحريق
رجال الأطفاء
سيارة إسعاف
دوامة الخيل
حوض السمك
مخرج الطوارئ
أصفاد
بندقية
مركز شرطة
صنبور مياه حريق
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان