خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کاهو
[اسم]
خَس
غیرقابل شمارش
مذکر
1
کاهو
1.أَحْضَرْتُ سَلَطَة بِالخَس.
با کاهو سالاد درست کردم.
کلمات نزدیک
لحم الطرائد
عظام السمكة
سردين
تونة
سمك السلمون
بطاطا
فطر
ثوم
خيارة
بصلة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان