خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چوب
[اسم]
خَشَب
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَخْشَاب]
1
چوب
1.أَنَا بِحَاجَة إِلَى الخَشَب.
من به چوب نیاز دارم.
2.ضَعْ المَزِيد مِنَ الخَشَب عَلَى النَّار.
چوب بیشتری روی آتش بگذارید.
3.هَلْ هِيَ مَصْنُوعَة مِنَ الخَشَب؟
آیا آن از چوب ساخته شدهاست؟
کلمات نزدیک
أمان
نسيان
ناجح
مجالسة
ك
خير
دهر
رضا
صحة
على
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان