1 . چوب
[اسم]

خَشَب

قابل شمارش مذکر
[جمع: أَخْشَاب]

1 چوب

  • 1.أَنَا بِحَاجَة إِلَى الخَشَب.
    من به چوب نیاز دارم.
  • 2.ضَعْ المَزِيد مِنَ الخَشَب عَلَى النَّار.
    چوب بیشتری روی آتش بگذارید.
  • 3.هَلْ هِيَ مَصْنُوعَة مِنَ الخَشَب؟
    آیا آن از چوب ساخته شده‌است؟
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان