Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . پنج
2 . یکپنجم
[عدد]
خَمْس
1
پنج
1.أُرِيدُ خَمْسَةَ أَقْلَام.
من پنج تا خودکار میخواهم.
2.اِنْتَظِرْنِي عَلَى الأَقَل خَمس دَقَائِق.
حداقل پنح دقیقه منتظرم بمان.
[اسم]
خُمْس
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَخْمَاس]
1
یکپنجم
1.المُسْلِمُون خُمْسُ السُّكَّانِ العَالَمِ.
مسلمانان یکپنجم جمعیت جهان هستند.
کلمات نزدیک
أربع
ثلاث
اثنان
واحد
صفر
ست
سبع
ثماني
تسع
عشر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان