1 . بهتر 2 . خوب 3 . اختیار دادن
[صفت]

خَيْر

قابل مقایسه

1 بهتر بهترین

  • 1.خَيرُ الكَلَام مَا دَلَّ وَ جَلَّ وَ قَلَّ وَ لَم يُمِل.
    بهترين سخن، آن است كه قابل فهم و روشن و كوتاه باشد و خستگى نياورد.
  • 2.رَأْيَان خَيْر مِنْ رَأْي وَاحِد.
    دو نظر بهتر از یک نظر است.
خَيْرُ النَّاس
بهترین مردم
[اسم]

خَيْر

مذکر

2 خوب

[فعل]

خَيَّرَ

فعل گذرا

1 اختیار دادن

  • 1.إِنْ أَرَدْتَ أَنْ تُحَيِّرَ إِنْسَاناً، فَخَيِّرْهُ.
    اگر خواستید شخصی را حیرت‌زده کنید، به او اختیار دهید.
  • 2.فَخَاطَبَهُ اللهُ فِي شَأْنِهِم وَ خَيَّرَهُ فِي مُحَارَبَةِ المُشْرِكِينَ الفَاسِدِينَ أَو هِدَايَتَهُم.
    پس خداوند او را در کارشان مورد خطاب قرار داد و او را در جنگیدن با مشرکان فاسد یا هدایتشان اختیار داد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان