خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سر
[اسم]
رَأْس
قابل شمارش
مذکر
[جمع: رُؤُوس]
1
سر
1.رَأْسِي يُؤْلِمُنِي.
سرم درد میکند.
2.ضَعْ قُبَّعَتَكَ عَلَى رَأْسِكَ.
کلاهت را بر سرت بگذار.
3.عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الإِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الجَسَدِ.
بر شما باد صبر و شکیبایی، زیرا صبر در ایمان همچون سر در بدن است.
کلمات نزدیک
ملاوي
نحت
مشغولات خشبية
فخار
اوريغامي
طاقم
مسرحية
سيناريو
جريدة
مجلة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان