خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خط فاصله
2 . پلیس
[اسم]
شَرْطَة
قابل شمارش
مونث
1
خط فاصله
خط تیره
1.الشَرْطَةُ هِيَ عَلَامَة تُسْتَعْمَل فِي مَوَاضِع مَا.
خط تیره علامتی است که در برخی جاها استفاده میشود.
[اسم]
شُرْطَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: شُرَط]
1
پلیس
نیرویانتظامی
1.جَاءَت الشُّرْطَة.
پلیس آمد.
کلمات نزدیک
صهارة
حمم
جرافيت
كالسيت
كوارتز
إلى آخره
أقواس
فاصلة منقوطة
فاصلة عليا
شرطة سفلية
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان