خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سروصدا
[اسم]
ضَوضَاء
قابل شمارش
مونث
[جمع: ضَوضَاءات]
1
سروصدا
1.فِي مَدِينَتِنَا سَتَرَى الضَّوضَاء، وَالتَّلَوُّث، وَالاِزْدِحَام.
در شهر ما سروصدا، آلودگی و شلوغی را خواهید دید.
کلمات نزدیک
تقريبا
انتقل
ازدحام
معتدل
قضى
ما رأيك
مشكل
هواء
إسلامي
آية
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان