خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیرمرد
2 . پیر
[اسم]
عَجُوز
قابل شمارش
مذکر
[جمع: عَجَائِز]
1
پیرمرد
پیر
1.اِعْتَنِي بِنَفْسِكَ يَا عَجُوز.
مراقب خودت باش پيرمرد.
2.هَلْ تُرِيدُ أَنْ تَقْتُل نَفْسَكَ أَيُّهَا العَجُوز؟
آیا میخواهی خودت را بکشی ای پیرمرد؟
[صفت]
عَجُوز
قابل مقایسه
2
پیر
1.هَلْ رَأَيْتَ ذَلِكَ الرَّجُل العَجُوز؟
آیا آن مرد پیر را دیدی؟
کلمات نزدیک
نحيف
سمين
قلق
أصم
أبكم
شاب
طماع
مقدس
مثير
صارم
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان