1 . مشتری 2 . مزدور
[اسم]

عَمِيل

قابل شمارش مذکر
[جمع: عُمَلَاء]

1 مشتری

  • 1.هَلْ لَدَيْكَ عَمِيل فِي تُرْكِيَا؟
    آیا در ترکیه مشتری دارید؟

2 مزدور

  • 1.مَنْ رَأَى مِنْكُمْ أَحَداً يَدْعُو إِلَى التَّفْرِقَةِ، فَهُوَ عَمِيلُ العَدُوِّ.
    هر کس از شما کسی را دید که به پراکندگی فرامی‌خواند، او مزدور دشمن است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان