1 . فقير
[صفت]

فَقِير

قابل مقایسه

1 فقير

مترادف و متضاد غَنِي
  • 1.رَأَيْتُ تِلكَ المَرْأَة الفَقِيرَة فِي المُسْتَشْفَى.
    آن زن فقیر را در بیمارستان دیدم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان