1 . قایق پارویی 2 . نزدیک شدن
[اسم]

قَارِب

قابل شمارش مذکر
[جمع: قَوَارِب]

1 قایق پارویی

  • 1.عَادَ قَارِبُ الصَّيْدِ بِحَمُولَة ثَقِيلَة مِنَ الأَسْمَاك.
    قایق ماهی‌گیری با یک بار سنگین ماهی برگشت..
  • 2.هَلْ تَرَى القَوَارِب؟
    آیا قایق‌ها را می‌بینی؟
[فعل]

قَارَبَ

فعل ناگذر

1 نزدیک شدن

  • 1.السَّفِينَةُ تُقَارِبُ الشَّاطِئَ.
    کشتی به ساحل نزدیک می‌شود.
  • 2.هُوَ دَرَّسَ مَا يُقَارِبُ خَمْسَةً وَ عِشْرِينَ عَاماً فِي جَامِعَةِ هَارْفَاد.
    او نزدیک به بیست و پنج سال در دانشگاه هاروارد درس داد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان