خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مشت
[اسم]
قَبْضَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: قَبَضَات]
1
مشت
مترادف و متضاد
حَفْنَة
لَکْمَة
1.أَكَانَ بِيَد مَفْتُوحَة أَمْ قَبْضَة مُغْلِقَة؟
آیا دستش باز بود یا مشت کرده بود؟
کلمات نزدیک
معصم
كعب
إصبع القدم
ظفر
إبهام
وتر العرقوب
راحة اليد
سبابة
وسطى
بنصر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان