خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کپسول (دارو)
[اسم]
كَبْسُولَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: كَبْسُولَات]
1
کپسول (دارو)
1.أُيْنَ وَضَعْتَ الكَبْسُولَة؟
آن کپسول را کجا گذاشتی؟
کلمات نزدیک
دواء
أسبرين
حبة منومة
تاريخ انتهاء الصلاحية
جرعة
علاج عن طريق الوريد
جرثوم
فيروس
أنفلونزا
إسهال
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان