خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صندلی
[اسم]
كُرْسِي
قابل شمارش
مذکر
[جمع: الكَرَاسِيُّ]
1
صندلی
مترادف و متضاد
مَقْعَد
1.أَنْتَ كَسَرْتَ الكُرْسِي!
تو آن صندلی را شکستی!
2.جَلَسْتُ عَلَى الکُرْسِي.
برروی صندلی نشستم.
كُرْسِيَّان خَشَبِيَّان
دو صندلی چوبی
کلمات نزدیک
مسحوق الغسيل
مشبك الملابس
سلة الغسيل
ملابس للغسيل
ستارة الحمام
طاولة
ساعة
صورة
سجاد
كنبة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان